۱۵ عبارت منفی که هرگز نباید به خودتان بگویید
برای رسیدن به موفقیت باید نگرش مثبتی نسبت به خودتان داشته باشید. شیوهی نگاه کردن شما به خودتان میتواندعامل موفقیت یا شکستتان باشد. درنتیجه بسیار مهم است که ارزش زیادی برای خودتان قائل باشید و با خودتان با احترام رفتار کنید. همراه ما باشید، در این مقاله با ۱۵ عبارت منفی که هرگز نباید به خودتان بگویید، آشنا میشوید. همچنین برایتان توصیههایی داریم که کمکتان میکنند نگرش مناسب و مثبتی نسبت به خود داشته باشید.
هرگز برای تغییر دادن زندگیتان دیر نیست. حتی افرادی که بیشترین آسیب را دیدهاند، میتوانند از جا برخیزند و کنترل زندگیشان را در اختیار بگیرند. به سنتان مانند یک دارایی نگاه کنید. هرچه سن شما بیشتر باشد، تجربهتان بیشتر خواهد بود و هرچه تجربهتان بیشتر باشد، دانش بیشتری خواهید داشت.
هرچه فرصتهای بیشتری را دنبال کنید، شانس بهتری نیز خواهید داشت. اگر میخواهید به چیزی دست پیدا کنید، بروید و آن را کسب کنید. موفقیت در اثر پیگیری حاصل میشود نه شانس.
گرفتار شدن در این دام که دیگران دربارهی شما چه فکر میکنند، قطعا باعث افزایش سطح استرس شما میشود. هرگز شخصیت واقعی خودتان را در تلاش برای تحتتأثیر گذاشتن دیگران نابود نکنید. دوستان ارزشمندتان شما را بهخاطر چیزی که هستید تحسین میکنند؛ نه بهخاطر چیزی که فکر میکنند باید باشید.
هیچکس پاسخ همهی سؤالات را نمیداند، شما نیز دنبال چنین چیزی نباشید. همهی ما مجموعهای از مهارتهای خاص خودمان را داریم. نداشتن برخی از مهارتها به این معنا نیست که شما احمق هستید. بهجای اینکه زندگیتان را حول نقاط ضعفتان سامان دهید، روی توسعهدادن مهارتهایتان تمرکز کنید و سپس تا جایی که امکان دارد از آنها بهرهبرداری کنید. هر چه کاری را که در آن مهارت دارید بیشتر انجام دهید، اعتماد به نفس شما بیشتر خواهد شد.
شما چطور میتوانید از چنین چیزی اطلاع داشته باشید؟ قطعا نمیتوانید. اگر در خانه بنشینید و به این فکر کنید که دیگران چرا باید عاشق شما شوند (بهجای اینکه بیرون بروید و با افراد مختلف ارتباط برقرار کنید)، فقط یک وضعیت بد را بدتر خواهید کرد. اگر در خانه بمانید هرگز نمیتوانید شریک زندگی موردنظرتان را پیدا کنید. اگر میخواهید با کسی آشنا شوید، برای آن تلاش کنید.
هرگز پیش از اینکه مسابقه شروع شود، شکست خود را نپذیرید. به سه مورد از بزرگترین دستاوردهای زندگیتان فکر کنید، شاید به تغییر نگرش شما کمک کند. این دستاوردها میتوانند فارغالتحصیلی از دانشگاه، گرفتن ارتقای شغلی،نوشتن وبلاگ یا هر چیز دیگری باشد.
آیا سه چیزی را که می خواستید پیدا کردید؟ اکنون از خودتان بپرسید من برای دستیابی به این موارد خاص، از چه مهارتهایی استفاده کردم؟» برای هر یک از این موارد یک پاسخ بنویسید.
آیا هیچ روند خاصی مشاهده میشود؟ اگر چنین است مسیر موفقیت درست در برابر شما قرار دارد.
چنین نتیجهگیریهای زودهنگامی نشاندهندهی دیدگاهی خودمحور به جهان است. آیا این احتمال بیشتر نیست که دوست/شریک زندگیتان درگیر کار، کلاس یا هر کار دیگری باشد؟ افراد کارهای زیادی دارند که باید آنها را انجام دهند، در نتیجه فکر نکنید با شما مشکلی دارند.
درست است، زندگی منصفانه نیست (من دوست ندارم این حرف را بزنم، ولی زندگی هرگز منصفانه نبوده است). همیشه اتفاقات خوب و بد زیادی در هر لحظه از زندگیتان رخ میدهد. این چیزها خارج از کنترل شما هستند؛ در نتیجه آنها را بپذیرید. اما اینکه بر روی بخش خوب آن تمرکز کنید یا بخش بد، کاملا به خودتان بستگی دارد. شما میتوانید بهخاطر چیزهای بدی که خارج از کنترل شما هستند، استرس زیادی متحمل شوید اما بدانید این کار باعث نمیشود احساس بهتری پیدا کنید، اما برعکس آن کاملا صادق است. به اتفاقات مثبت توجه کنید، چراکه مهم نیست الان چه وضعیتی دارید، در آینده بهمراتب وضعیت بهتری خواهید داشت.
خواهش میکنم چنین چیزی را به زبان نیاورید. فرقی نمیکند که تپل، لاغر یا عضلانی باشید. بدن شما ظرف ارزشمندی است که شما را به هر جایی که در این دنیا بخواهید میبرد. از بدنتان مراقبت کنید تا او نیز از شما مراقبت کند. گرفتار شدن در این باور که بدن شما بیعیب نیست، نتیجهای جز هدر رفتن وقت و انرژی ارزشمندتان ندارد. در بدنتان بهدنبال ویژگیهای فیزیکیای نباشید که دوستشان ندارید، بلکه روی آن دسته از ویژگیهای فیزیکیتان تمرکز کنید که فکر میکنید بامزه، خوشمنظر یا جذاب هستند. اگر میخواهید نسبت به بدنتان احساس بهتری داشته باشید، ۱۰ دلیل جذاب بودنتان را مشخص کنید.
شرط میبندم همهی افرادی که این مقاله را میخوانند، دستکم یکبار روی پیراهنشان غذا ریختهاند، ظرف غذا را شکستهاند، هنگام راه رفتن سُر خوردهاند و یا با صورت به یک دیوار برخورد کردهاند؛ پس شما تنها کسی نیستند که چنین اتفاقاتی برایتان افتاده است. اگر در برابر یک جمع، اشتباهی از شما سر زد و صورتتان سرخ شد، نفس عمیقی بکشید و به خودتان بگویید اشتباه بزرگی مرتکب نشدهام.» برای اینکه شرایط را تغییر دهید، داستانی خندهدار از تجربههای خودتان تعریف کنید تا نشان دهید که چنین چیزهایی اهمیت زیادی برای شما ندارند.
چیزی به اسم سطح وجود ندارد که در آن باشید یا نباشید. درنتیجه اگر کسی به نظرتان جذاب میرسد، چنین فکری با خودتان نکنید و با او همکلام شوید.
حسادت احساسی مخرب است که آسیب زیادی به شما میزند و هیچ فایدهای ندارد. اگر یکی از همکارانتان بهجای شما ارتقا پیدا کرد، حامی خوبی برای او باشید. احتمالا او نیز بهاندازهی شما شایستهی این پیشرفت بوده است (حتی اگر چنین نیست هیچ دلیلی وجود ندارد که نسبت به او حسادت کنید؛ تقصیر همکارتان نیست که بهجای شما انتخاب شده است). هنگام مواجه با چنین اتفاقاتی، بهترین کار این است که احساسات منفی را به رفتارهای مثبت تبدیل کنید. آیا فکر میکنید ارتقا حق شما بوده است؟ دربارهاش حرف نزنید، آن را ثابت کنید.
میدانید چه کارهایی واقعا دشوار هستند؟
بله، دیگر نمیتوانید بگویید چیزی بیش از حد دشوار است».
اگر به چیزی باور داشته باشید، میتوانید به آن دست پیدا کنید.
نکتهی جالب دربارهی اعتماد کردن این است که هرچه کمتر به دیگران اعتماد کنید، آنها نیز تمایل کمتری برای اعتماد کردن به شما دارند. آیا همهی افراد ارزش اعتماد کردن دارند؟ قطعا خیر، اما این دلیل موجهی برای مشکوک بودن به همه نیست. اینکه یک یا دو نفر در گذشته به شما خیانت کردهاند، معنایش این نیست که به هیچکس اعتماد نداشته باشید، بلکه معنایش این است که شما هنوز فرد مناسبتان را پیدا نکردهاید.
زندگی مانند یک بازی ویدیویی است؛ مهم نیست چندبار شکست خوردهاید، شما میتوانید دکمهی ادامه» را تا هر زمان که نیاز داشته باشید فشار دهید. تا زمانی که بازی را ترک نکردهاید، شکست نخوردهاید؛ درنتیجه هرگز بازی را ترک نکنید.
افراد مثبت اندیش، شکست را فرصتی میبینند برای یادگیری و بهتر شدن. آنها میدانند که شکست فقط یک اتفاق است و هویت فردی آنها را تعریف نمیکند. آدمهای منفینگر، بعد از شکست کاملا از پا درمیآیند، چون به شکست اجازه میدهند هویت فردی آنها را تعریف کند. آنها نمیفهمند که شکست جزئی از فرایند یادگیری و رشد است.
آدمهای مثبتاندیش دوست دارند به چالش کشیده شوند. آنها میفهمند که بدون چالش، رشدی وجود نخواهد داشت. افراد مثبت اندیش از سختیها استقبال میکنند و بهدنبال راههایی برای غلبه بر آنها هستند. در مقابل، افراد منفینگر همیشه بهدنبال راههای راحت و میانبُر هستند. آنها موانع را بلا میدانند، چون موانع، احتمال شکست را افزایش میدهند. برای آدمهای منفینگر، روزهای سخت زندگی سازنده نیستند، بلکه شکننده هستند.
آدمهای مثبت اندیش بهجای اوضاع، روی تلاش برای موفقیت تمرکز میکنند. آنها میدانند که چیزهای زیادی وجود دارند که از کنترل آنها خارج هستند، اما تلاش اینطور نیست. مثبت اندیشها در هر شرایطی بیشترین تلاششان را میکنند، حتی اگر زیاد هم نباشد. افراد منفینگر هلو برو تو گلو» را دوست دارند! اگر قرار باشد تلاشی بکنند، باور دارند که کار چندانی از دستشان برنمیآید و زود تسلیم میشوند. چنین آدمهایی وقتی حس میکنند دیگران آنها را زیر نظر دارند، احتمال بیشتری دارد که تلاش خود را زیاد کنند.
مثبتاندیشها از موفقیت دیگران الهام میگیرند، آنها افراد پیشرو در زندگی را میبینند و از خودشان میپرسند: چه چیزی میتوانم از او بیاموزم؟» منفینگرها به موفقیت دیگران حسادت و آن را برای خودشان تهدید تلقی میکنند. برای آدمهای منفینگر، موفقیت دیگران، یعنی شکست خودشان.
آدمهای مثبتاندیش از بازخورد استقبال میکنند. آنها نسبت به یادگیری هر چیزی که مجموعهی مهارتهایشان را تقویت کند با روی گشاده برخورد میکنند، چون همیشه میخواهند بهتر شوند. منفینگرها وقتی بازخوردی دریافت یا فردی رفتار آنها را تصحیح میکند، احساس بیاحترامی میکنند. آنها بازخورد را بهجای آنکه ابزاری برای بهبود ببینند، نشانهی ناشایستگی خود تفسیر میکنند.
آدمهای مثبت اندیش روی چیزهایی تمرکز میکنند که میتوانند کنترلشان کنند. آنها میدانند که رضایتشان در گرو نحوهی واکنششان به اتفاقات است. مثبتاندیشها باور دارند به آنچه روی آن متمرکز هستند قدرت میدهند، بنابراین خردمندانه از آن استفاده میکنند. منفینگرها تمرکز خود را به چیزهایی معطوف میکنند که نمیتوانند کنترل کنند. برای مثال، گفتوگوهای مربوط به گذشته را دوباره از نظر میگذرانند، خود را بهخاطر اشتباهات گذشته سرزنش میکنند و به ترسشان از آینده اجازه میدهند تا آنها را در مسیر امروز متوقف کند.
افراد مثبت اندیش میدانند تنها چیزی که تغییر نمیکند، خودِ تغییر است. آنها عقیده دارند که میتوانند تغییر کنند و دیگران هم میتوانند تغییر کنند. منفینگرها عقیده دارند که آدمها شخصیت ثابتی دارند؛ در نتیجه تلاشی برای بهبودی نمیکنند، چون با خود فکر میکنند: فایدهاش چیست؟» علاوهبراین، منفینگرها به دیگران هم اجازهی تغییر نمیدهند. وقتی آدم منفینگر روی چیزی برچسب میزند، دیگر نمیتواند آن را طور دیگری ببیند.
مثبتاندیشها عاشق یادگیری هستند. آنها میدانند که اطلاعات در مسیر تکامل است، و آنچه ۱۰ سال پیش عمل میکرد، چهبسا امروز اثری نداشته باشد. منفینگرها عقیده دارند که همهچیز را میدانند، و اگر اطلاعات جدید با آنچه از قبل میدانستند تناقضی داشته باشد، بعید است آن را بپذیرند. آنها بیش از آنکه تشخیص بدهند چه چیزی درست است و چه چیزی غلط، به گویندهی آن توجه میکنند.
فرد مثبت اندیش از بلندپروازی نمیترسد. در مقابل، آدم منفینگر نهتنها تفکر کوچکی دارد، بلکه سعی میکند دیگران را هم قانع کند که رؤیاها و آرزوهایشان دستنیافتنی هستند.
مثبتاندیشها پشت سرِ دیگران، شخصیت آنها را بالا میبرند. منفینگرها دیگران را خُرد و خراب میکنند تا خودشان حس بزرگی کنند.
آدمهای مثبت اندیش با خودشان حرفهای خوبی میزنند. آنها از داستانی که برای خودشان میگویند آگاه هستند و به افکار خود اجازه نمیدهند دلسردشان کنند. علاوهبراین، انتظارات واقعبینانهای از خود دارند. مثبتاندیشها دربارهی نقاط ضعف خود و دشواریِ وضعیتشان به خود دروغ نمیگویند. در عوض، به خودشان میگویند برای موفقیت چه باید کرد. منفینگرها بدترین دشمن خودشان هستند. آنها نمیتوانند نیمهی پُر لیوان را ببینند، حتی اگر واقعا موفق باشند. آنها استادِ تمرکز روی همهی جوانب منفی هستند و اعتماد به نفس خود را کاهش میدهند.
افراد مثبت اندیش با خودشان مثل قهرمان رفتار میکنند. با دیگران آگاهانه رفتار میکنند و حالات چهرهشان مثبت اندیشیرا نشان میدهد. در مقابل، افراد منفینگر خودشان را کوچک میدانند. سرشان روی گردن تلوتلو میخورد و همیشه نگاهشان به پایین است. در نگاه اول فکر میکنید عقلشان کم است، یا ناراحت و دچار افسردگی هستند، یا بیتفاوتاند…؛ خلاصه شاد و راضی بهنظر نمیرسند.
مثبتاندیشها اهل کار گروهی هستند، بنابراین به ایدههایی که وما مال خودشان نیست هم اهمیت میدهند و از آنها حمایت میکنند، حتی اگر با آنها موافق هم نباشند. منفینگرها اگر با خودشان فکر کنند ایدهای موفقیتآمیز نیست، از آن حمایتی هم نمیکنند. وقتی ایدهای که مال خودشان نبوده با شکست روبهرو میشود، حتما از عبارتی مثل من از اول هم گفتم…» برای سرزنش همکاران استفاده میکنند.
افراد مثبت اندیش اهل سپاسگزاری هستند. آنها در هر وضعیتی میتوانند نیمهی پُر لیوان را ببینند و همه چیز را سَرسَری رد نکنند. آدمهای منفینگر نمیتوانند نکتهی مثبتی در شرایط دشوار بیابند. آنها برای بررسی جوانب مثبت یک وضعیت وقت نمیگذارند.
آدمهای مثبت اندیش دوست دارند مثبت اندیشی را گسترش دهند. وقتی دیگران کار خوبی میکنند، مثبتاندیشها به آن توجه و سریعا آنها را تحسین میکنند. افراد منفینگر میگویند: چرا برای کاری که او حتما باید آن را خوب انجام بدهد، تشویقش کنم؟» آنچه منفینگرها از درکش عاجز هستند، این است که تشویق و تحسین اهمیتی ندارد، بلکه این توجه به دیگران است که اهمیت دارد. یک تشویق و تحسین ساده میتواند باعث تقویت و بهبود روابط شود و برای انجام بهتر و بهتر کارش به فرد انگیزه بدهد. مثبتاندیشها تأثیر و قدرت کلمات را دست کم نمیگیرند.
نیازی به گفتن نیست که همهی زندگی لحظات خوش آن نیست و اغلب بارها و بارها به زانو در میآیید، اما در همین لحظات است که آدمهای خوشحال برای شاد بودن تلاش میکنند. اگر به نظرتان میرسد این افراد همهی چیزهایی را که میخواهند، دارند، احتمالا درست متوجه شدهاید، اما دلیلش این است که آنها راز خوشحالیِ واقعی را کشف کردهاند، چیزی که در درونِ خود آنهاست. در این نوشته این رازها را با شما در میان میگذاریم:
بیایید روراست باشیم، هیچکس همیشه خوشحال نیست، دلیل خوبی هم برای آن وجود دارد. این درّهها هستند که زیبایی قلهها را به ما نشان میدهند. افراد واقعا خوشحال این را میدانند و به خودشان اجازه میدهند که بهطور طبیعی احساس اندوه یا سرحال نبودن را تجربه کنند. تلاش برای خوشحالیِ تحمیلی، خب، تحمیلی است. پس آنها اندوه، اشک و موانع پیشِ رو را میپذیرند و به خودشان اجازهی تجربه کردن این لحظات را میدهند. هر چه باشد آنها آدماند.
عجیب به نظر میرسد، اما نه گفتن برای بعضی از آدمها کار راحتی نیست، به خصوص اگر از آن دسته از افرادی باشید که عاشق خوشحال کردن دیگراناند؛ با این حال، اگر در نتیجهی چنین کاری همیشه حالِ بدی را تجربه میکنید، باید بدانید افرادِ واقعا خوشحال، انرژیِ خود را وقفِ این کار نمیکنند. این کار، بیبروبرگرد به استرس و اضطراب ختم میشود و به نوعی هدفِ خوشحال بودن را به تمام معنا نابود میکند. در عوض، آدمهای خوشحال از حقِ خود برای نه گفتن استفاده میکنند. آنها این کار را به شیوهای جسورانه انجام میدهند، شیوهای که نه به روابطشان آسیب میزند و نه خوشحالی خودشان را از بین میبرد.
هیچ یک از آدمهای واقعا خوشحال به شما نخواهند گفت که زندگیشان راحت بوده است! شاید بارها زمین خورده باشند، اما هر بار برخاستهاند و نپذیرفتهاند که زمینگیر بمانند! قدرت و انرژی فراوانی که برای برخاستنِ مجدد و جنگیدن به کار بردهاند چیزی است که معنای خوشحالی واقعی را به آنها نشان داده است. اگر بتوانید از درون سختیها با لبخندی بر لب عبور کنید، برندهاید و چه کسی است که از این موضوع خوشحال نشود!
آنها بسیار بیشتر از آنچه بتوانند به شماره بیاورند از عرش به فرش افتاده و دوباره برخاستهاند. برای اغلبِ موجوداتِ فانی، سقوط از عرش به فرش احتمالا یعنی پایانِ راه، اما برای افرادِ واقعا خوشحال، این وضع تنها یک موقعیت برای شروعِ دوباره و یک پیریزی مستحکمتر و بهتر است. این افراد در مسیرِ صعود درسهای زیادی آموختهاند و در مسیرِ هبوط درسهایی بسیار بیشتر. هیچ تجربهای بیهوده نیست و آنها با علمِ به این موضوع پیش میروند!
برای آدمهای خوشحال نقص داشتن، همان بینقصی است! آنها با خودشان کنار آمدهاند و نقصها و عیب و ایرادهایشان را پذیرفتهاند. افرادِ واقعا خوشحال میدانند همهی این نقصها تنها بخشی از چیزی است که آنها را به انسانی استثنایی تبدیل میکند و آنها عاشق این موضوعاند! آدمهای خوشحال درک کردهاند چیزی به نام بینقصی، وجود خارجی ندارد و نه تنها به دنبال آن نیستند، بلکه فهمیدهاند که نقصها هم به همان اندازه عالیاند!
آدمهای واقعا خوشحال چه از راه مدیتیشن، چه با دور شدن از شرایط استرس زا یا به روشی خلاقانه مسیر را برای خودشان هموار میکنند تا از هر موقعیت استرسآورِ غیرضروری اجتناب کنند و به سرعت هر چه تمامتر از آنها فاصله بگیرند. این کار به هیچ وجه طفره رفتن نیست، بلکه راهبردی برای تمرکز بر چیزهایی است که واقعا اهمیت دارند و جلوی استرسهای کوچک آزاردهنده را میگیرد تا به مسئلهای بسیار حادتر تبدیل نشوند.
برای خوشحال شدن چه راهی بهتر از انجام کاری است که مواد شیمیایی خوشحالکنندهی طبیعی را از درون در بدن آزاد میکند؟ آدمهای واقعا خوشحال از دنیای زندگی سالم و ورزش بهره میبرند، نه فقط برای داشتن ظاهری خوب، بلکه چون به آنها احساسی حتی بهتر از حس کنونی میدهد! چه در فضای آزاد بدوند یا در باشگاه ورزش کنند، آدمهای خوشحال از فواید ورزش و ترشحِ اندروفین در بدن باخبرند.
نیک وُییچایچ که یک سخنران انگیزشی است برای خوشحالی نیازی به دست و پا ندارد.
آنها به آخرین نسخههای هرچیز و بهترینها احتیاج ندارند و ارزش خودشان را به چیزهای خارجی گره نمیزنند. آدمهای خوشحال آموختهاند که هیچ چیزِ به خصوصی نمیتواند احساس خوشحالی یا رضایت را در آنها پدید بیاورد. آنها در روابطشان از رویکرد مرا همانطور که هستم بپذیر» پیروی میکنند. ممکن است در گذشته بر سر ارزشمندیشان نبردی را پشت سر گذاشته باشند، دنبال چیزهایی رفته باشند که گمان میکردند از آنها آدمی بهتر میسازد، اما حالا میدانند درست به همان صورتی که هستند عالیاند.
آنها نیاز یا تمایلی به قضاوت دیگران ندارند، زیرا دوست ندارند خودشان هم مورد قضاوت قرار بگیرند. ترجیحِ آدمهای خوشحال این است که بگذارند دیگران همانطور که دوست دارند زندگیشان را زندگی کنند. نگرانی در اینباره که دیگران چه میکنند یا نمیکنند غیرضروری و زمانبر است و فقط به فردِ قضاوتکننده احساسِ کاذبِ برتری میدهد. آدمِ خوشحال نیازی به این کار ندارد و ترجیح میدهد از زمانش به جای تخریبِ دیگران، برای تعالی آنها استفاده کند.
فارغ از نوع مشکلی که با آن روبهرو هستند، همیشه راه دیگری برای بررسی مسائل وجود دارد. آنها با تنظیم توجه میتوانند به مشکلات سخت با نگاهی تازه بنگرند. تنظیم توجه، چشمانداز تازهای به دست میدهد و با چشماندازی جدید راهحلی تازه پدیدار خواهد شد.
آدمهای خوشحال از درون کودکاند! آنها از سختیهای زندگی متأثر نشدهاند، میخندند و عشق میورزند. سرزندگیِ آنها مسری است. همین رویکرد آنها به زندگی، کنجکاوی و خلاقیت را در آنها زنده نگه میدارد و این حقیقت را باید بپذیریم که بودن در کنار آنها به همین دلیل تا این اندازه خوشایند است.
ترس در زندگی آدمهای واقعا شاد جایی ندارد. آنها در جستوجوی خوشحالی پیروزند و خودشان را به سلاحِ شجاعت مجهز کردهاند و با زرهِ خوشحالی به جلو حرکت میکنند. مواجهه با ترسها البته ترسناک است، اما خب این هم بخشی از سازِ زندگی است که باید با آن رقصید. با رودررو شدن با ترسها این آدمها کنترل زندگیشان را به دست میگیرند و هیچ چیز اجازه پیدا نمیکند بین آنها و خوشحالی فاصله بیندازد.
ایلان ماسک، کارآفرینی موفق است که به ریسکپذیری شهرت دارد.
ریسکپذیرها آدمهای خوشحالتری هستند! آنها میدانند فراتر رفتن از کنجِ آسایش و پا گذاشتن به حیطههای تازه نه فقط دلهرهآور بلکه یک راه مسلّم برای تجربهی چیزهای نو و شگفتیآوری است که زندگی برای عرضه در اختیار دارد. آنچه آنها را وادار به حرکت میکند، رشد و بیشتر دانستن دربارهی این موضوع است که چه کسی هستند و میتوانند به چه دست پیدا کنند. آنها میدانند ممکن است اشتباه کنند یا شکست بخورند، اما برای آنها شکست فقط یک درسِ دوستداشتنیِ دیگر از زندگی است.
آدمهای خوشحال به عصبانیتها یا آزارهای گذشته نمیآویزند، در عوض ترجیح میدهند به رنجها اجازه بدهند از وجودشان خارج شوند. هیچ راهی برای نابود کردن خوشحالی بهتر از به دوش کشیدن بار غمهای قدیمی که وبال گردنتان شده، وجود ندارد. آدمهای واقعا خوشحال از این موضوع باخبرند و بنابراین تجربهی آزار و رنجی را که متحمل شدهاند میپذیرند، میبخشند، خود را مجددا آماده میکنند و خوشحالتر و سبکبارتر به پیش میروند.
دیدن خوشحالی دیگران و اینکه آنها حداکثر استفاده را از استعدادهای درونی خود ببرند، چنین افرادی را واقعا خوشحال میکند. دیدن تلاشِ سختِ دیگران آنها را به واقع خوشحال میکند و بنابراین همهی آنچه در توان دارند در راستای حمایت و تشویق افراد مهم و مورد علاقهی زندگیشان انجام میدهند. همچنین آنها با موفقیت دیگران تشویق میشوند، نه اینکه حسادت کنند؛ یعنی یک برد دوطرفه!
آدمهای خوشحال جنبههای شاد و مفرّح زندگی را میبینند و هدفشان این است که همیشه به سمتِ روشنِ زندگی نگاه کنند. وقتی میخندند واقعا سرشار از لذتاند و میتوانند بیروحترین آدمها را هم به خنده وادارند. آنها میدانند در کنار گذر زمان، هیچ التیامدهندهای بهتر از خنده وجود ندارد. خندیدن نه تنها آنها را خوشحال میکند، بلکه به کنترل موقعیتهای پر از استرس بسیار کمک میکند.
آنها میتوانند هر دروغی که بخواهند به دیگران بگویند، اما همهی آدمهای خوشحال به شدت مراقب آن ندای درونشان هستند که به آنها یادآوری میکند، کاملا با خودشان صادق نیستند. شجاعتِ اعترافِ مسائل به خودمان اولین گام صادق و راحت بودن با خود است، پیش از آنکه بتوانید با دیگران صادق باشید. این کار ترسناک است، اما باید انجام شود. آدمهای واقعا خوشحال میدانند اگر قرار است خودِ واقعیشان باشند باید با خود صادق باشند، زیرا هیچ چیز مانند عدم صداقت نمیتواند قطبنمای شادی فرد را از کار بیندازد!
آنها میدانند که درخواستِ کمک انسان را به موجودی ضعیف تبدیل نمیکند؛ بنابراین وقتی از کسی کمک میخواهند دچار احساسِ ضعف یا احساسات منفی دیگر نمیشوند. در عوض کمک خواستن را فرصتی برای گرفتن دیدگاه دیگری دربارهی ایده یا موقعیتشان یا تقسیم باری سنگین با دیگران میبینند. آنها متوجهاند که ممکن است همیشه پاسخ یا توانایی لازم را در اختیار نداشته باشند که همهی کارها را به تنهایی انجام بدهند. پس از دستی که برای کمک به سویشان دراز شود یا توصیهای دوستانه، مانند یک هدیه استقبال میکنند. آنها میدانند کمک خواستن چیزی از آنها کم نمیکند، بلکه تنها میتواند به زندگی و تجریبات آنها چیزی بیفزاید.
همهی آدمها در یک چیز با هم شباهت دارند: در تفاوت داشتن با هم! آدمهای واقعا خوشحال از این تفاوتها آگاهاند؛ چه این تفاوتها دربارهی نژاد، مذهب، جنسیت، یا دیدگاهها باشد چه هر تفاوت دیگری که ما را از هم جدا میکند. آنها سعی نمیکنند تفاوتها را انکار کنند، بلکه آنها را میپذیرند و گرامی میدارند. برای آدمهای واقعا خوشحال، اگر همه مثل هم بودند دنیا به جایی کاملا کسالتآور تبدیل میشد!
زندگی با همهی بالا و پایینها، زیر و بمها و فراز و فرودهایی که در خود دارد، برای آدمهایی که خالصانه خوشحالاند یک ماجراجویی است که بهتر است همه قدردان آن باشیم. جای زخمها و کبودیها باعث میشوند از لبخندها و زیباییها، بیشتر لذت ببریم. آدمهای به راستی خوشحال چون این را میدانند با زندگی نمیجنگند، بلکه آن را به همین شکل میپذیرند. آنها برای اینکه زندگیِ لذتبخش، پربار و ارزشمندی بسازند هرکاری لازم باشد انجام میدهند؛ در عین حال میدانند برای اینکه بتوانند واقعا قدر این سفر را بدانند، گاهی هم باید بنشینند و از مسیر لذت ببرند!
سمینار زندگی ایده آل
اولین سمنیار ترکیبی ایران در استان کردستان ( شهرستان قروه ) در مورخ 24 اسفند ماه 1397 برگزار گردید.
این رویداد با همکاری صنایع رباتیک استان کردستان ، اداره ورزش و جوانان شهرستان قروه و سایر ارگان ها و ادارات دولتی و خصوصی با استقبال بی نظیر مردم شهرستان روبرو شد.
در این سمینار برنامه های مختلفی از جمله : سخنرانی موفقیت ، موسیقی ، مسابقه و. به اجرا درآمد و در پایان با رضایت حداکثری مردم همراه شد.
یوسف اسدی مجری توانمند و محبوب صدا و سیمای استان کردستان همراه با حمید عبدی ، مجریان این برنامه بودند ؛ هنرمندان عزیزی هم در این رویداد به هنرنمایی پرداختند همچون هیوا محمدی ، بهرام شریفی و حسین که همگی از خوانندگان خوش صدای استان کردستان میباشند.
اواسط برنامه ، بخش اصلی سمینار یعنی سخنرانی و آموزش موفقیت با حضور استاد سعید عزتی به اجرا در آمد .
بعد از سخنرانی فوق العاده تاثیرگذار استاد عزتی که حضار در سالن واقعا پر از انرژی مثبت و انگیزه شدند ، مسابقه های جذابی برای عزیزان شرکت کننده اجرا و جوایز نفیسی هم اهدا شد .
درباره این سایت